وعدالله حقاً و مَن اَصدقُ مِن الله قیلاً

     

 

چقدر سخته که از گذشته ات همه چیز بدونند و فقط نکته های منفی اون به روی آدم بیارن و ابایی از گفتن اون به هر کسی هم نداشته باشن و تو فقط بشنوی و بسوزی وآه بگشی. کاری که کردی !دروغ نمیگن!

آره درسته ،ولی مگه آدم اشتباه نمیکنه.تویی که داری در مورد من جلوی همه میگی آیا تو...

حتما اشتباهی نکردی!، ولی بدون هر باری که تکرار میکنی من شدید ناراحت میشم چه برسه به دوستم!که فقط داره نگاه میکنه انگاری بغزی گلوش و گرفته.نمی دونم چقدر داره خودش و کنترل میکنه.

کوچیک کنیدوتفریح کنید با این حرف ها بخندید ،انگشت نشون بده ولی بدون عزت دست خداست.

صد رحمت به دادگاه که یک بار مجازات میکنه وبازخواست میشی. ولی این ها با این کارشون مثل این می مونه که هر باری که تکرار میکنن طرف و مجازات میکنند.

به دوستم میگم چرا جوابش و ندادی؟ میگه: حقیقت و گفت!چی بگم!!

فقط خدا میدونه چه خبره تو دلش.ولی دوستم، بدون که آینده ایی وجود داره و آینده هم دست خودت و خدای توو اگه خدا نمی خواست تو این جایگاه نبودی و همه بهت حسرت نمی خوردن.

خودت هم همیشه بهم میگی خدا دستم و گرفت. پس به امید اون خدایی که اگر کسی رو بخواد سرافراز کنه هیچ کس نمیتونه اون وبه زیر بکشونه.

 

 

شنبه 20 آبان 1391برچسب:, :: 15:39 :: نويسنده : حامد

 

 

به رگ های درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرف ترین اعضای درونی اوست، و آن قلب است، که چیزهایی از حکمت و چیزهایی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوارگرداند، و اگر طمع به آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدی بر آن چیره شود، تاسف خوردن آن را از پای در آورد، اگر خشمناک شود کینه توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودی دست یابد، خویشتن داری را از یاد برد، و اگر ترس آن را فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد.
و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی شود، و اگر مالی بدست آورد، بی نیازی آن را به سرکشی کشاند، و اگر مصیبت ناگواری به آن برسد، بی صبری رسوایش کند، و اگر به تهیدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگی بی تابش کند، ناتوانی آن را از پای درآورد، و اگر زیادی سیر شود، سیری آن را زیان رساند، پس هرگونه کندروی برای آن زیانبار، و هرگونه تندروی برای آن فساد آفرین است.

 

امام علی(ع)حکمت 108


چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : حامد

ای تشنگان كوثر ولایت! بیایید ... من سرچشمه را یافته ام . وا اسفا! باطن قبله را رها كرده اید و بر گرد دیوارهایی سنگی می چرخید ؟ بیایید ... باطن قبله اینجاست . به خدا ، اگر نبود كه خداوند خود اینچنین خواسته ، می دیدی كعبه را كه به طواف امام آمده است و حجرالاسود را می دیدی كه با او بیعت می كند . مگر نه اینكه انسان كامل ، غایت تكامل عالم است ؟ ... ای امت آخر ! بر شما چه رفته است ؟ مگر تا كجا می توان درمحاق غفلت و كوری فرو شد كه خورشید را نشناخت ؟ معاویه مرده است و یزید بر خلافت خویش از مردم بیعت می گیرد . آیا می توان دست بیعت به یزید داد و آنگاه باز هم به جانب قبله نماز گزارد ؟ یزید كه قبله نمی شناسد ، یزید كه نماز نمی گزارد. چه رفته است شما را ای امت آخر ؟... مكه ، مدینه ، بصره ... دمشق . آیا در این دیار خاموشان زنده ای باقی نمانده است كه سحر شیطان او را از خویشتن نربوده باشد؟ آیا كسی هست كه روح خویش را به شیطان نفروخته باشد؟ وامحمدا! چرا هیچ دستی و عَلَمی ازهیچ جا به یاری حق بلند نمی شود؟ آیا همه دست ها را بریده اند؟ زبان ها را نیز؟‌پس چرا هیچ فریادی به دادخواهی برنخاسته است ؟ حضرت امام حسین از روز جمعه سوم شعبان كه قافله عشق به مكه رسیده است تا هشتم ذی الحجه كه مكه را ترك خواهد كرد ، چهارماه و چند روز در این شهر توقف داشته است ...چهار ماه و چند روز. نه ،واقعه آن همه شتاب زده روی نداده است كه كسی فرصت اندیشیدن در آن را نیافته باشد ... و اب این همه ، ازهیچ شهری جز كوفه ندایی برنخاست . ما كوفیان را بی وفا می دانیم ، مظهر بی وفایی ، و این حق است؛ اما آیا نباید پرسید كه از كوفه گذشته ، چرا ازمكه و مدینه و بصره و دمشق نیز دستی به یاری حق از آستین بیرون نیامد جز آن هفتادو چند تن كه شنیده اید و شنیده ایم ؟ اگر نیك بیندیشیم ، شاید انصاف این باشد كه بگوییم باز هم كوفیان ! كه در آن سرزمین اموات ، جز ازكوفه جنبشی برنخاست ؛ بازهم كوفیان ! فصل انجماد رسیده و قلب ها نیز یخ زده بود .حیات قلب در گریه است و آن « قتیل العَرَبات » كشته شد تا ما بگرییم و ... خورشید عشق را به دیار مرده قلب هایمان دعوت كنیم….

 

 

فتح خون،شهیدآوینی

سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, :: 10:45 :: نويسنده : حامد

درباره وبلاگ

بنويس كه تا يادت بماند ، كه نوشته ها رد پاي عبور است ، فردا كه برگردي و نوشته هايت را بخواني ، به ياد مي آوري كه از كجا رد شده و چطور قد كشيده ايي...... به یاد سید اهل قلم.
نويسندگان