بی دلم
وعدالله حقاً و مَن اَصدقُ مِن الله قیلاً

 

آخ! ای دل که در سراروی زندگی مات مانده ایی چه کنم ؛اگر دلی چرا به صاحبت بی اعتنایی!جنبشی،لغزشی، ترسی ،شجاعتی.غیرتت کجاست!! شاید تو هم نمی دانی .عقل مدهوش است. آیا می شود در این روزگار به عاشقی اطمینان کرد و بر آن تکیه کرد. نمی دانم به خدا نمی دانم آن قدر دنیا بر ما سخت گرفته است که نمی دانم. ای روح من تو چیزی بگو؛تو که در زیر این جسم ناچیز هستی حرفی بزن و راهی نشان بده. ای خدا تو راهی نشان ده که از این منگلاب زننده دنیا رد بشم ،ای خدایی که نزدیک تر از من به منی واز حال و زارم باخبری. تو گفتی در زندگی راه مستقیم و انتخاب کن ولی در این روزگار ما همه راهها مستقیم نشان ما میدهند نمی دانم شاید چشمان من کم نور شده که این راه ها را راه راست می بینم.ای خدا میبینی چقدر نادانم. شاید به خاطر همین نادانیم هست که تو زیاد بر ما می بخشی و میگذری و همیشه در آیه هایت بخشندگیت را به روی ما باز میکنی.ای سید اهل قلم  تازه می فهمم چرا نوشته هایت را در گونی کرده ایی و سوزاندی و قلمت برداشتی و برای خدا نوشتی.آری درست است هدف باید داشت گفته ها و نوشته هایمان.وچه هدفی والاتر از معبود بی همتا.ای خداشرمنده از هیاهوی بی فایده.دیگر به خود اومیدی ندارم ،ای خدایی که یوسف (ع)را از چاه بیرون آوردی و.......خدایا خیلی تنهام.

 الهی: چگونه خامو ش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است .

 

 



نظرات شما عزیزان:

Mojtaba
ساعت15:55---24 مهر 1391
سلام حامد عزیزم. از نظر من که مشکلی نداشت. نه اسم وبت نه آدرسش.
به هر حال، اینم خوبه. زنده باشی دوست خوبم. به یادتم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 11:43 :: نويسنده : حامد

درباره وبلاگ

بنويس كه تا يادت بماند ، كه نوشته ها رد پاي عبور است ، فردا كه برگردي و نوشته هايت را بخواني ، به ياد مي آوري كه از كجا رد شده و چطور قد كشيده ايي...... به یاد سید اهل قلم.
نويسندگان