وعدالله حقاً و مَن اَصدقُ مِن الله قیلاً

جمعه 1 فروردين 1393برچسب:, :: 1:54 :: نويسنده : حامد

نصیحت کردن دیگران برای کسی که خود محتاج نصیحت است چه  فایده ای می تواند داشته باشد؟
رطب خورده منع رطب کی کند؟
با این حال، چون اصرار ورزیده ای پندی را که خود بیشتر از تو نیازمند آن هستم برایت می نویسم:


هرگز جز برای خدا کاری مکن.

شهیدآوینی

دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, :: 12:41 :: نويسنده : حامد

عنايت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به شيعيان بحرين را از زبان علاّمه مجلسي( 1 ) :

در روزگار گذشته، فرمانروايي ناصبي بر بحرين حكومت مي‌كرد، كه وزيرش در دشمني با شيعيان آن جا، گوي سبقت را از او ربوده بود. روزي وزير بر فرمانروا وارد شد و اناري را به دست او داد، كه به صورت طبيعي اين واژه‌ها بر پوست آن نقش بسته بود: «لا اله الا الله، محمّد رسول الله و ابوبكر و عمر و عثمان و علي خلفاء رسول الله». فرمانروا از ديدن آن بسيار در شگفت شد و به وزير گفت: اين، نشانه‌اي آشكار و دليلي نيرومند بر بطلان مذهب تشيع است. نظر تو درباره ي شيعيان بحرين چيست؟ وزير پاسخ داد: به باور من، بايد آنان را حاضر كنيم و اين نشانه را به ايشان ارايه دهيم. اگر آن را پذيرفتند كه از مذهب خود دست مي‌كشند وگرنه آنان را ميان گزينش سه چيز مخير مي‌كنيم؛ پاسخي قانع كننده بياورند يا جزيه( 2 ) بدهند و يا اين كه مردان شان را مي‌كشيم زنان و فرزندان شان را اسير مي‌كنيم و اموال شان را به غنيمت مي‌بريم.

فرمانروا، رأي او را پذيرفت و دانشمندان شيعه را نزد خود فراخواند. آن گاه انار را به ايشان نشان داد و گفت: اگر در اين باره دليلي روشن نياوريد، شما را مي‌كشم و زنان و فرزندان تان را اسير مي‌كنم يا اين كه بايد جزيه بدهيد. دانشمندان شيعه، سه روز از او مهلت خواستند. آنان پس از گفت‌وگوي فراوان به اين نتيجه رسيدند كه از ميان خود، ده نفر از صالحان و پرهيزگاران بحرين را برگزينند. آن گاه از ميان اين ده نفر نيز سه نفر را برگزيدند و به يكي از آن سه نفر گفتند: تو امشب به سوي صحرا برو و به امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) استغاثه كن و از او، راه رهايي از اين مصيبت را بپرس؛ زيرا او، امام و صاحب ماست.

آن مرد چنين كرد، ولي موفّق به زيارت حضرت نشد. شب دوم نيز نفر دوم را فرستادند. او نيز پاسخي دريافت نكرد. شب آخر، نفر سوم را كه محمّد بن عيسي نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با گريه و زاري از حضرت، درخواست كمك كرد. چون آخر شب شد، شنيد مردي خطاب به او مي‌گويد: ‌اي محمّد بن عيسي! چرا تو را به اين حال مي‌بينم و چرا به سوي بيابان بيرون آمده اي؟ محمّد بن عيسي از آن مرد خواست كه او را به حال خود واگذارد. او فرمود: ‌اي محمّد بن عيسي! منم صاحب الزمان. حاجت خود را بازگو! محمدبن عيسي گفت: اگر تو صاحب الزماني، داستان مرا مي‌داني و به گفتن من نياز نيست. فرمود: راست مي‌گويي. تو به دليل آن مصيبتي كه بر شما وارد شده است، به اين جا آمده اي. عرض كرد: آري، شما مي‌دانيد چه بر ما رسيده است و شما امام و پناه ما هستيد. پس آن حضرت فرمود: ‌اي محمدبن عيسي! در خانه ي آن وزير ـ لعنة الله عليه ـ درخت اناري است. هنگامي كه درخت تازه انار آورده بود، او از گِل، قالبي به شكل انار ساخت. آن را نصف كرد و در ميان آن، اين جملات را نوشت. سپس قالب را بر روي انار كه كوچك بود، گذاشت و آن را بست. چون انار در ميان آن قالب بزرگ شد، آن واژه‌ها بر روي آن نقش بست! فردا نزد فرمانروا مي‌روي و به او مي‌گويي كه من پاسخ تو را در خانه ي وزير مي‌دهم. چون به خانه ي وزير رفتيد، پيش از وزير به فلان اتاق برو! كيسه ي سفيدي خواهي يافت كه قالب گِلي در آن است. آن را به فرمانروا نشان ده. نشانه ي ديگر اين كه به فرمانروا بگو: كه معجزه ي ديگر ما اين است كه چون انار را دو نيم كنيد، جز دود و خاكستر چيزي در آن نيست!

محمدبن عيسي از اين سخنان بسيار شادمان شد و به نزد شيعيان بازگشت. روز ديگر، آنان پيش فرمانروا رفتند و هر آن چه امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرموده بود، آشكار گشت.

فرمانرواي بحرين با ديدن اين معجزه به تشيع گرويد و دستور داد وزير حيله گر را به قتل رساندند.( 3 )

 

1. او از علماي بزرگ شيعه‌ي عصر صفوي است كه آثار فراواني از خود بجا گذاشته، معروفترين آنها كتاب بحارالانوار است كه مجموعه‌اي گران‌سنگ از كلمات اهل بيت(عليهم السلام) است كه در 110 جلد تنظيم شده است. وي در سال 1111 ق وفات يافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.

 

2. پولى كه غير مسلمانانى كه در پناه حكومت اسلامى زندگى مى كنند، در برابر تأمين امنيّت و برخوردارى از امكانات به دولت اسلامى مى پردازند.

 

3. بحارالانوار، ج 52، ص 178.

 

 

 

جمعه 4 بهمن 1392برچسب:, :: 10:21 :: نويسنده : حامد

در حديث پر معنى و تكان دهنده‏اى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: هنگامى كه آيه«و الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم. كسانى كه وقتى كار بدى انجام دهند يا به خويشتن ستم كنند خدا را ياد مى‏آورند و براى گناهانشان استغفار مى‏كنند»سوره آل عمران  آيه135 نازل شد،

ابليس بالاى كوهى در مكّه رفت، و با صداى بلند فرياد كشيد، و سران لشكرش را جمع كرد.
گفتند: اى آقاى ما! چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت: اين آيه نازل شده (آيه‏اى كه پشت مرا مى‏لرزاند و مايه نجات بشر است) چه كسى مى‏تواند با آن مقابله كند؟
يكى از شياطين بزرگ گفت: من مى‏توانم، نقشه‏ام چنين است و چنان! ابليس طرح او را نپسنديد! ديگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نيفتاد! در اينجا «وسواس خنّاس» برخاست و گفت: من از عهده آن برمى‏آيم.

ابليس گفت: از چه راه؟
گفت: آنها را با وعده‏ها و آرزوها سرگرم مى‏كنم، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى كه گناه كردند توبه را از يادشان مى‏برم! ابليس گفت: تو مى‏توانى از عهده اين كار برآيى (نقشه‏ات بسيار ماهرانه و عالى است) و اين مأموريت را تا دامنه قيامت به او سپرد».


دو شنبه 9 دی 1392برچسب:, :: 17:51 :: نويسنده : حامد

خيلي سخته ادم ندونه كدوم طرفيه؟!
خيلي سخته ادم احساس كنه خدا انو از بنده هايش جدا كرده ...
 خيلي سخته ندوني وقتي داري با خدا درددل مي كني داره به حرفات گوش مي ده يا ...
 پرده ي گناهات انقدر ضخيم شده كه صدات به خدا نمي رسه.... ؟

شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 23:26 :: نويسنده : حامد

شهید همت یادت هست که در وصیت نامه ات نوشتی...
مجالس روضه را ترک نکنید..
ولی وقتی هر پنجشنبه میریم جلسات هفتگی روضه...
بعضی ها به ما میگن شما افسرده هستید...
بعضی ها به ما میگن شما عقب افتاده اید از دنیا..!!
.
.

..
امـــــــــــا..!!
وقتی چند کوچه پایین تر وقتی صدای ساز و آواز و رقص میاد...
میگن اینها جوانند..!!بگذارید جوانی کنن..!!

 

شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 22:28 :: نويسنده : حامد

آقا اصلا دین رو میذاریم کنار...بیا اصلا قرآن هم میذاریم کنـــار
حجاب یه مسئله عقلیه.یعنی هر عقل سالمی می تونه قبول کنـــه
به خانوم بگو حاضری شوهرت99% عشقش برای تو باشه 1%
برای یه زن دیگه؟
کسی هست بگه من حاضرم؟
پس همون طور که دوست داری همه عشق شوهرت مال تو باشه 7جوری
از خونه بیرون نرو که عشق شوهر مردم رو بدزدی
یه جور لباس نپوش که 1% عشق یه مرد رو برا خودت کنی...

" حــــاج آقــــا قرائتـــــی "

شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : حامد

سوره مبارکه اسراء
آیه شریفه 80

رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا

معنای آیه:
پروردگارا آغاز و پایان کارهایم را با صداقت و موفقیت همراه ساز.

پیام آیه:
آغاز هر کار باید با نیت خیر باشد. و همین قصد باید تا پایان کار، همراه باشد تلاش کنیم که همه ی کارهای ما رنگ الهی داشته باشد و صداقت شعار همیشگی ما باشد اگر در آغاز و انجام کارها نیت خیر داشته باشیم، امید است در گروه صدیقین قرار گیریم.

چهار شنبه 6 آذر 1392برچسب:, :: 21:30 :: نويسنده : حامد

شنبه 27 مهر 1392برچسب:, :: 17:25 :: نويسنده : حامد

شب جمعه مهمونی بود خونه ما، وتا ساعت12شب مهمونی طول کشید من از شدت درد چشم ( اون روز کارگر جوشکار داشیتم و من کمکش میکردم) زودتر رفتم که بخوابم.

ساعت 2نصف شب سوزش شدیدی به چشمم افتاد نمی تونستم چشمام و باز کنم. طوری شده بود که فکر میکردم، میخواد از چشمام خون بیاد! یا انگار که تو چشمام یه مشت شن ریختن!!رفتم مادرم و صدا زدم،وقتی مادرم متوجه شدشروع کرد به سوال کردن که چی شد؟ چیکار کردی؟ چرا مواظب نبودی......میرفت آب میاورد،قرص و...پدرم همون لحظه بیدار شداینکار نه انگار که اون شب مهمون داشتن  و خسته بودن. پدرم هم پیاده رفت درمانگاه محل تا یه قطره چشمی و دوایی بگیره. مادرم هم رفت خونه داداش هام تا ببینه اونا چیزی دارن برای چشم .(تا اینجا که برای بیشتر ها عادیه!)ولی تو اون حال، هیچ کس جز پدرو مادرم به فکر من نبودن یا حتی بیدار هم نشدن!!وتا صبح همون طور که من نتونستم بخوابم پدر ومادرم هم بیدار بودن و مثل پروانه دورم میچرخیدن....خدا نکنه یه روزی این 2چشم اصلی من درد بیاد ای خداااا.

ودراین لحظه که چشمام بهتر شدن ،دلم نیومد مهربونی پدر و مادرم رو به قلم نیارم و تو وبلاگ ثبت نکنم.

دوستتان دارم در حد مرگ.

 

شنبه 27 مهر 1392برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : حامد
درباره وبلاگ

بنويس كه تا يادت بماند ، كه نوشته ها رد پاي عبور است ، فردا كه برگردي و نوشته هايت را بخواني ، به ياد مي آوري كه از كجا رد شده و چطور قد كشيده ايي...... به یاد سید اهل قلم.
نويسندگان